زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

بدرالدین بن مالک

بَدرُالدّینِ بنِ مالِک، ابوعبدالله محمد بن محمد بن عبدالله بن مال، مشهور به ابن ناظم و ابن مصنف (ح640-686ق/ 1242-1287م)، ادیب، نحوی و لغوی عرب.
بدرالدین که فرزند بن مالک (ﻫ م) نحوی و لغوی مشهور است، در دمشق زاده شد، نزد پدر به تحصیل پرداخت، همۀ دانشهای پدر را کسب رد و در زبان عربی استاد شد، چنانکه او را شیخ العربیه نامیدند (ذهبی، 3/ 363؛ ابن عماد، 5/ 398). ازون بر آن، وی در دیگر دانشهای ادبی روزگار خود نیز توانا شد و گفته‌اند که در معانی و بیان، عروض و بدیع صاحب‌نظر و پیشوای زمن خود بود(صفدی، 1/ 204).
بدرالدین از منطق و همچنین فقه و اصول نیز آگاهی داشت و تقریباً همۀ نویسندگان شرح حال وی هوش، ذکاوت و خوشس فهمی او را ستوده‌اند (همانجاها؛ ابن‌قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، 1/ 199؛ دلجی، 96؛ یافعی، 4/ 203؛ اسنوی، 2/ 455). وی شعر را نیک می‌فهمید و گاه در شرح نکات چند بیت رساله‌ای می‌نگاشت (صفدی، همانجا؛ ابن‌شاکر، 1/ 61)؛ با این حال، از توان نظم‌پردازی پدرش، بهره‌ای نداشت؛ چندان که در پاسخ دوستی که نامه‌ای منظوم برایش فرستاده بود، از سرودن حتێ یک بیت عاجز ماند و از همسایه یاری خواست (صفدی، همانجا؛ ‌ﻧﻜ : سیوطی، 1/ 225؛ ابن‌قاضی مکناسی،1/ 313).
بدرالدین به‌رغم جنبه‌های عملی خود، نتوانسته بود از طرب و اسباب آن رو برتابد. از آنچه دربارۀ او گفته‌اند، همچنین استنباط می‌شود که وی مردی شوخ‌طبع، خوش مشرب و عشرت دوست بوده، و شاید در رفتارهایش پروایی از مقام علمی خود نیز نداشته است، زیرا گفته‌اند که بزرگ‌ترین عیب وی معاشرت با افراد ناباب بوده است (صفدی، اسنوی، همانجاها). به دلیلهایی که روشن نیست شاید ـ به سبب همین رفتارها که با شرت و وقار علمی ابن مالک (قس: اسنوی، همانجا) مناسبتی نداشت و حتێ موجب تردید دیگران در زهد و علم خود او نیز می‌گردید (‌ﻧﻜ : یافعی، 4/ 203-204) ـ میان بدرالدین و پدرش نقاری پدید آمد که به اقامت وی در بعلبک انجامید. این امر احتمالاً در اوج شهرت و اعتبار علمی او نیز بود؛ چه، در بعلبک مجلس درس و تعلیم برپا می‌داشت و گروهی نهزد وی درس می‌خواندند (صفدی، سیوطی، همانجاها).
از شاگردان وی ابن وکیل (شیخ شافعیه) و چند تن از نحویان ازجمله بدرالدین ابن‌جماعه و کمال‌الدین ابن زملکانی را می‌توان نام برد (نعیمی،1/ 27-28؛ ابن قاضی شهبه، طبقات النحاة...، 247؛ ابن‌عماد، همانجا).
پس از مرگ ابن‌مالک در672ق1273م از بدرالدین برای بازگشت به دمشق دعوت شد و او تا14سال پس از آن، بر جایگاه بدر تکیه زد (‌ﻧﻜ : صفدی، همانجا) و در 46 سالگی، ظاهراً به بیماری قولنج در گذشت (ذهبی، همانجا؛ صفدی،1/ 205؛ سبکی، 8/ 98؛ ابن عماد، 5/ 399).

آثار

بدرالدین بن مالک در شاخه‌های گوناگون ادب عرب تألیفاتی داشاه که اغلب آنها همچون دیگر آثار دورۀ او شرحهایی بر نوشته‌های دیگران است. سیوطی فهرست کاملی از نوشته‌های او را ارائه کرده است (همانجا).

الف ـ چاپی

1. شرح الفیة، مشهورترین و شاید مهم‌ترین اثر بدرالدین شرحی است که بر الفیۀ پدرش نگشته است. این کتاب که صفدی آن را شرحی منقێ و منقح خوانده (همانجا)، و در شمار بهترین شرحهای الفیه معرفی شده است (ابن‌قاضی شبهه، همانجا). این اثر به‌عنوان شرح ابن لمصنف و شرح ابن الناظم نیز شهرت دارد؛ اما عنوان اصلی آن الدرة‌المضیئة فی شرح الالفیة است. این کتاب نخستین‌بار در 1276ق در تهران چاپ سنگی شده (مشار، 542)، در 1312ق در بیروت به کوشش محمدبن سلیم بابیدی، و در 1332ق در دمشق به کوشش محمود یاسین منتشر گشته، و سپس در 1341ق در قاهره، و در 1342ق در نجف، به چاپ رسیده است.
2. شرح لامیة‌الافعال، این کتاب نیز شرحی بر کتاب لامیة الافعال ابن مالک است که خود تکمله‌ای بر کتاب الفیه در مباحث صرفی بوده است. عنوان اصلی این کتاب نیز زبدالاقوال فی شرح قصیدة‌ابنیة الافعال است که در 1851م در فنلاند، و سپس در 1312ق در بیروت به چاپ رسیده است.
3. المصباح فی المعانی و البیان، که خلاصه‌ای است از کتاب مفتاح‌ العلوم سکاکی، زرکلی این کتاب را در شمار آبثار چاپی او معرفی کرده است (7/ 31).

ب ـ خطی

1. شرح الکافیة، که شرحی بر منظومۀ الکافیة الشافیۀ پدرش در نحو است. نسخه‌ای از این اثر در کتابخانۀ اسکوریال (ESC2، ﺷﻤ200 ) موجود است. 2. روض الاذهان فی علم المعانی و البیان، که نسخه‌ای از آن در لیدن به شمارۀ 317 موجود است (‌ﻧﻜ : ورهووه، 286). 3. شرحی بر ملحة‌الاعراب حریری در نحو، که نسخه‌‌ای از آن در واتیکان موجود است (‌ﻧﻜ : I/ 488، S، GLA). 4. غایة‌الطلاب فی معرفة‌الانساب (‌ﻧﻜ : همان، I/ 527).

ج ـ آثار یافت نشده

1. تکملة شرح التسهیل، که تکمله‌ای بر کتاب ناتمام پدرش با همین عنوان بوده است. 2. شرح الحاجبیة (سیوطی، همانجا). 3. شرح بر غریب التصریف ابن حاجب (اسنوی، 2/ 455). که احتمالاٌ عنوان دیگری برای کتاب قبلی بوده است. 4. مقدمة فی العروض. 5. مقدمة فی المنطق (سیوطی، همانجا). کتاب تلخیص فی الشواهد و تلخیص الفوائد که حاله (ص 736) به وی نسبت داده، شرحی است که عبدالله بن یوسف بن هاشم انصاری بر کتاب شرح الفیۀ بدرالدین نوشته است (‌ﻧﻜ : صالحی، 13).

مآخذ

ابن‌شاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1973م؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره،1351ق؛ ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشفعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، بیروت،1407ق/ 1987م؛ همو، طبقات‌النحساة و اللغویین، به کوشش محسن غیاض، نجف، 1973-1974م؛ ابن‌قاضی مکناسی، احمد، درة‌الحجال فی اسماءالرجال، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، 1391ق/ 1971م؛ اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالله جبوری، بغداد،1391ق/ 1971م؛ دلجی، احمد، الفلاکة و المفلوکون، نجف/ بغداد، 1385ق؛ ذهبی، محمد، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغول، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ زرکلی، اعلام؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرێ، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره،1384ق/ 1964م؛ سیوطی، بقیة‌الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره،1384ق/ 1964م؛؛ صالحی، عباس مصطفێ، مقدمه برتلخیص الشواهد و تلخیص الفوائد، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ویسیادن، 1381ق/ 1962م؛ کحاله، عمررضا، المستدرک علی معجم المؤلفین، بیروت، 1406ق/ 1985م؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران،1344ش؛ نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، 1367ق/ 1948م؛ یافعی، عبدالله، مرآةالجنان، حیدرآباد دکن، 1339ق؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.